خانوم یولیا تیموشنکو از اون خانوم های دوست داشتنی و یاغی هست که به زحمت زیادی به جایگاه فعلیش رسیده.
یولیا که به ژاندارک اوکراین مشهور هست مدت های زیادی مورد تاخت و تاز های سیاسی قرار گرفته و به قول خودش از زمانی که سعی کرده تحصیل کنه به دلیل زن بودنش مورد تمسخر قرار گرفته.
یکی نبوده اون موقع بگه مارگارت تاچر پس مرد بوده؟یولیا که متولد ۱۹۶۰میلادی هست و اصلا هم به چهرش نمیاد که سنش این باشه به یک دلیل دیگه هم شهرت داره و اون مدل موهاش هست. مدل موهای لانه کبوتری اون که فقط به دست خودش درست میشه و از هیچ ارایشگری کمک نمیگیره.
دوبار ایشون کاندید قدرتمند ترین زن دنیا شده اما هر دفعه از به دست اوردن این عنوان بازمونده.
شوهر ایشون خیلی جرات داره که میزاره به پوتین مذاکره کنه این طور نیست؟ ایشون در سال ۱۹۹۶ از کابینه به دلیل مخالفت با رئیس جمهور وقت اخراج میشه اما الان خودش هست که تشکیل کابینه میده
۱۳۸۷ بهمن ۷, دوشنبه
۱۳۸۷ بهمن ۴, جمعه
۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه
شیطان واقعی کیست تصاویر گویاست ؟!
شیْطان از ماده “شطن” گرفته شده، و “شاطن” به معناى “خبيث و پست” آمده است، و شيطان به موجود رانده شده، سركش و متمرد اطلاق مى شود و به معنى روح شرير و دور از حق ، نيز آمده است.”شيطان” اسم عام (اسم جنس) است ، در حالى كه ابلیس” اسم خاص (عَلَم) مى باشد، و به عبارت ديگر شيطان به هر موجود موذى و منحرف كننده و طاغى و سركش ، خواه انسانى يا غير انسانى مى گويند، ونام ابليس در باورهاي اسلامي شيطان,به معناي كسي كه ادم را فريب داده است.ما در باب جن توضیحاتی در این باره داده ایمشيطان در غالب تمدنها و ملتها به موجود موذى ووسوسه کننده به شر و بدیها گفته مى شود، موجودى كه از راه راست بیزار و بر كنار بوده و همواره در صدد است از راه القا و نیرنگ و وسوسه مردم را به جان هم اندازد ولذا مدام در صدد آزار ديگران است ، موجودى كه سعى مى كند ايجاد دودستگى نمايد، و اختلاف و فساد به راه اندازد، و اينكه به ابليس هم شيطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتى است كه در او وجود دارد.اما ابلیس کلمه یا موجود مستقل دیگر نیست که جدا از شیطان باشد .کلمه ای من درآوردی است و همان شیطان است
شيطان معانى مختلفى دارد، كه يكى از مصداقهاى روشن آن دعوت انسان به خودخواهی و خودپرستی و ظلم وو قتل و آزار و تجاوز به حقوق دیگران و..نفی حقوق دیگران و استبداد و خودرایی و…است و مصداق ديگر آن انسانهاى تبهکار و منحرف كننده است.
شيطان معانى مختلفى دارد، كه يكى از مصداقهاى روشن آن دعوت انسان به خودخواهی و خودپرستی و ظلم وو قتل و آزار و تجاوز به حقوق دیگران و..نفی حقوق دیگران و استبداد و خودرایی و…است و مصداق ديگر آن انسانهاى تبهکار و منحرف كننده است.
۱۳۸۷ دی ۲۰, جمعه
پاسخ دندانشکن دختران ایرانی به رژیم : حجاب اجباری نه ؟!!
اینروزها حتما" اینقدر راجع به حجاب و بدحجابی و شل حجابی شنیده اید که لابد حالتان از این مبحث بهم میخورد .من هم قصد نداشتم در این خصوص چیز مشخصی بنویسم چون معتقدم هر چه ما در این باره بیشتر بگوییم و بنویسیم هدف طراحان این طرح را که همانا کمرنگ شدن مسائل اصلی زندگی مردم در سایه این خزعبلات است بشتر برآورده کرده ایم.همچنین معتقدم غم نان مردم باید بیش از حجاب و روسری آنان باشد.اگرچه حضرات بسیار هدفمند و برای استتار گندهایی که در زمینه های اقتصادی و سیاسی زده اند هرچه بیشتر در پی انحراف اذهان از طریق اجرای طرح عفت عمومی و ....هستند اما مانباید سرگرم شویم .
هيچ وقت با خود فكر كرده ايد كه اصلا" زنان ما نسبت به كجاي دنيا بدحجاب و شل حجابند؟لابد نسبت به اعراب روبنده دار و قوانين 1400 سال پيش اسلام.وگرنه در بدترين حالت هم كه در نظر بگيريم كه دختري كوتاهترين مانتو را هم بپوشد آخرش ميشود تونيك و شلوار و روسري.كجاي دنيا بلوز آستين بلند و شلوار بدحجابي است؟آينها هميشه از خود اسلام هم پيش افتاده اندو گرنه حد حجاب براي مرد بالاي ناف است تا زير زانو.اما پسران ما به جرم موي ژل زده سابقه دار ميشوند و دخترانمان به جرم مانتوي رنگي همبند با روسپيان!!!!
آنچه من را هم به نوشتن در اين مقوله برانگیخت دیدن صحنه ای بود که خودم شاهد آن بودم اما از آنجا که نه موبایل دارم و طبعا" نه دوربین قادر به ثبت آن نشدم اما از نوشتنش نیز نتوانستم بگذرم.صحنه ای که به نظرم روی کمیته دهه شصت راهم سفید کرد.خانمی از همین خواهران طالبانی در آریاشهر پس از مشاجره لفظی با دختری جلوی چشم همگان و در انظار عمومی آنچنان زیر گوش او زد که صدایش پس از بیست و چهار ساعت هنوز از گوش من خارج نمیشود.
باور کنید فيلم سيصد نيست كه فرهنگ ما را در دنيا به افتضاح ميكشد اين سگان گسسته اند كه ايران را ويران ميكنند ، سخنان نماينده مجلسمان در مورد بنزين روزانه سه ليتر است كه آبروي ما را ميبرد،آبگيري سد سيوند است كه فرهنگ ما را تاراج ميكند.رفتار غير ديپلماتيك سرانمان است كه آبرو برايمان باقي نميگذارد.حضور اين خواهران طالباني است كه بر زنان و دخترانمان ميتازند و كسي نيست چرايش را بپرسد. كه البته در مورد اين آخري چراييش چندان نامعلوم نيست.قطعا"اين مرتجعين سياه پوش به خاطر حقوق و ترفيع نيست كه چنين وقاحتي دارند.عقده ساليان سااشان را ميگشايند .البته زمانيكه پليس نيروهايش را از ميان سرخورده ترين و رده پايين ترين افراد جامعه گزينش كند بيش از اين هم انتظاري نيست.خب معلوم است دختري كه به عمرش آژانس هم سوار نشده برايش بسيار دلچسب است كه جلوي پرادو خانم را بگيرد او را پياده كند و هرچه دلش خواست بگويد و آخر سر هم هلش دهد داخل ميني بوس مربوطه. كسي كه تمام عمرش در حسرت پوشيدن يك شلوار جين است معلوم است كه پاره كردن شلوار كريستين ديور 500 دلاري برايش بسيار لذت آور است. او كه همه عمرش لذت كش شده چه زماني بهتر از حالا؟ معلوم است كه سبيل چخماخي در مقابل ظرافت دختران تبديل به سيبيل آتشين ميشود.مگر نه اينكه اين بيچارگان همه عمر حسرت سر و وضع دختران بقول خودشان ميليون دلاري را خورده اند.مگر نه اينكه وقتي پشت درهاي بسته دانشگاه مانده اند و دختران و پسران جوان را در حالا آمد و شد به دانشگاه ديده اند آنچنان نا كجايشان سوخته كه حالا سوزشش را با اين وقاحتها جبران ميكنند.شما اگرميزان تحصيلات اين خواهران را بدانيد به زحمت 10 درصدشان بالاي ديپلم سواد دارند. و قريب به اتفاقشان قيافه هاي زير معمولي دارند.خب از كسي كه همه زندگيش تو سري بوده و عقده چه توقعي است؟
وقتيكه سردار.... در برنامه شب شيشه اي بيش از پانزده مرتبه عبارت زنان خياباني و مانكن را درست باهم بكار ميبرد از بقيه اعوان و انصارش چه انتظاري است و كسي هم نيست به اين بي خرد يادآوري كند كه مانكن بودن در تمام دنيا جزء شغلهاي رده بالا و پرطمطراق است و اگر ما در زمينه مد و لباس هيچ حرفي براي گفتن نداريم بهتر است خفه شويم تا اينچنين خود را زير سوال ببريم.
حتي خانم نماینده و همكارنشان كه از به راه اندازان اصلي اين طرح در كميسيون نسبتا" فرهنگي مجلس!!! بودند به تاريخ در نيافته اند كه زنان ايران به پوشش اجباري تن نميدهند ؟چه زمان رضا خان كه روسري از سرشان ميكشيدند بي حجاب شدند و نه اين زمان كه به زور چادر بر سرشان ميكنند با حجاب ميشوند.
حماقت تا كي؟
هيچ وقت با خود فكر كرده ايد كه اصلا" زنان ما نسبت به كجاي دنيا بدحجاب و شل حجابند؟لابد نسبت به اعراب روبنده دار و قوانين 1400 سال پيش اسلام.وگرنه در بدترين حالت هم كه در نظر بگيريم كه دختري كوتاهترين مانتو را هم بپوشد آخرش ميشود تونيك و شلوار و روسري.كجاي دنيا بلوز آستين بلند و شلوار بدحجابي است؟آينها هميشه از خود اسلام هم پيش افتاده اندو گرنه حد حجاب براي مرد بالاي ناف است تا زير زانو.اما پسران ما به جرم موي ژل زده سابقه دار ميشوند و دخترانمان به جرم مانتوي رنگي همبند با روسپيان!!!!
آنچه من را هم به نوشتن در اين مقوله برانگیخت دیدن صحنه ای بود که خودم شاهد آن بودم اما از آنجا که نه موبایل دارم و طبعا" نه دوربین قادر به ثبت آن نشدم اما از نوشتنش نیز نتوانستم بگذرم.صحنه ای که به نظرم روی کمیته دهه شصت راهم سفید کرد.خانمی از همین خواهران طالبانی در آریاشهر پس از مشاجره لفظی با دختری جلوی چشم همگان و در انظار عمومی آنچنان زیر گوش او زد که صدایش پس از بیست و چهار ساعت هنوز از گوش من خارج نمیشود.
باور کنید فيلم سيصد نيست كه فرهنگ ما را در دنيا به افتضاح ميكشد اين سگان گسسته اند كه ايران را ويران ميكنند ، سخنان نماينده مجلسمان در مورد بنزين روزانه سه ليتر است كه آبروي ما را ميبرد،آبگيري سد سيوند است كه فرهنگ ما را تاراج ميكند.رفتار غير ديپلماتيك سرانمان است كه آبرو برايمان باقي نميگذارد.حضور اين خواهران طالباني است كه بر زنان و دخترانمان ميتازند و كسي نيست چرايش را بپرسد. كه البته در مورد اين آخري چراييش چندان نامعلوم نيست.قطعا"اين مرتجعين سياه پوش به خاطر حقوق و ترفيع نيست كه چنين وقاحتي دارند.عقده ساليان سااشان را ميگشايند .البته زمانيكه پليس نيروهايش را از ميان سرخورده ترين و رده پايين ترين افراد جامعه گزينش كند بيش از اين هم انتظاري نيست.خب معلوم است دختري كه به عمرش آژانس هم سوار نشده برايش بسيار دلچسب است كه جلوي پرادو خانم را بگيرد او را پياده كند و هرچه دلش خواست بگويد و آخر سر هم هلش دهد داخل ميني بوس مربوطه. كسي كه تمام عمرش در حسرت پوشيدن يك شلوار جين است معلوم است كه پاره كردن شلوار كريستين ديور 500 دلاري برايش بسيار لذت آور است. او كه همه عمرش لذت كش شده چه زماني بهتر از حالا؟ معلوم است كه سبيل چخماخي در مقابل ظرافت دختران تبديل به سيبيل آتشين ميشود.مگر نه اينكه اين بيچارگان همه عمر حسرت سر و وضع دختران بقول خودشان ميليون دلاري را خورده اند.مگر نه اينكه وقتي پشت درهاي بسته دانشگاه مانده اند و دختران و پسران جوان را در حالا آمد و شد به دانشگاه ديده اند آنچنان نا كجايشان سوخته كه حالا سوزشش را با اين وقاحتها جبران ميكنند.شما اگرميزان تحصيلات اين خواهران را بدانيد به زحمت 10 درصدشان بالاي ديپلم سواد دارند. و قريب به اتفاقشان قيافه هاي زير معمولي دارند.خب از كسي كه همه زندگيش تو سري بوده و عقده چه توقعي است؟
وقتيكه سردار.... در برنامه شب شيشه اي بيش از پانزده مرتبه عبارت زنان خياباني و مانكن را درست باهم بكار ميبرد از بقيه اعوان و انصارش چه انتظاري است و كسي هم نيست به اين بي خرد يادآوري كند كه مانكن بودن در تمام دنيا جزء شغلهاي رده بالا و پرطمطراق است و اگر ما در زمينه مد و لباس هيچ حرفي براي گفتن نداريم بهتر است خفه شويم تا اينچنين خود را زير سوال ببريم.
حتي خانم نماینده و همكارنشان كه از به راه اندازان اصلي اين طرح در كميسيون نسبتا" فرهنگي مجلس!!! بودند به تاريخ در نيافته اند كه زنان ايران به پوشش اجباري تن نميدهند ؟چه زمان رضا خان كه روسري از سرشان ميكشيدند بي حجاب شدند و نه اين زمان كه به زور چادر بر سرشان ميكنند با حجاب ميشوند.
حماقت تا كي؟
۱۳۸۷ دی ۱۹, پنجشنبه
پرتاب نارنجک در مراسم شام غریبان در تربت جام خراسان رضوی !
مقامهای ايرانی از پرتاب نارنجک به يکی از مجالس شام غریبان در تربت جام (واقع در۱۶۰ کیلومتری جنوب شرق مشهد) خبر دادند.
به گزارش خبرگزاری مهر، اين حمله دست کم يک کشته و شماری زخمی بر جای گذاشته و حال چهار نفر از مجروحان وخيم است.
همين خبرگزاری گزارش کرده است «يک تروريست چهارشنبه شب و در مراسم شام غريبان به سوی عزاداران حسينی در تربت جام يک شیئ انفجاری پرتاب و بلافاصله از صحنه گريخته است.»
استانداری خراسان رضوی نیز با انتشار اطلاعیهای «انفجار در یکی از دستهجات عزاداری در شهر تربت جام» را تایید کرده است.
بنابر اعلام روابط عمومی استانداری خراسان رضوی، شامگاه چهارشنبه «پرتاب نارنجک به سوی تعدادی از عزاداران منجر به کشته شدن یک نفر و مجروح شدن بيش از ۳۰ نفر در شهرستان تربت جام» شده است.
همزمان استاندار خراسان رضوی نیز با انتشار پيامی اعلام کرد که در شامگاه چهارشنبه دو نفر، که وی آنها را «عناصر فریب خورده» نامیده است، با پرتاب نارنجک به داخل یک هيأت عزاداری در تربت جام يک نفر را کشته و شماری را نیز مجروح کردهاند.
محمدجواد محمدزاده، استاندار خراسان رضوی، در اطلاعيهای که وبسايت رسمی استانداری خراسان رضوی آن را منتشر کرده، گفته است که عاملان انفجار تربت جام «مخالفان همبستگی و انسجام مردم دينمدار» بوده و با اهداف «تفرقه افكنانه» دست به این کار زدهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر، انفجار زمانی روی داده است که یک دسته عزادای پس از پایان مراسم از سوی یک موتورسوار مورد حمله قرار گرفت.
بنابر همین گزارش، «راکب موتورسیکلت با پرتاب یک شیئ انفجاری به میان عزاداران باعث شهادت یک نفر و زخمی شدن تعدادی دیگر شد، و پس از این اقدام بسرعت از صحنه گریخت.»
خبرگزاری مهر همچنین گزارش کرده است نیروهای امنیتی و انتظامی استان خراسان رضوی چند نفر از مظنونان این حادثه را دستگیر کردهاند.
مقامهای امنیتی استان خراسان رضوی نیز خبر بازداشت مظنونان به دست داشتن در این انفجار را تایید کرده و گفتهاند «نتیجه اعترافات آنها تاکنون وابستگی عاملان این جنایت به عوامل بیگانه را اثبات میکند.»
شهرستان تربت جام یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی است و در شرق مشهد واقع شده است. بخشی بزرگ از جمعیت تربت جام سنیمذهب و بقیه دارای مذهب شیعه اثنی عشری هستند.
به گزارش خبرگزاری مهر، اين حمله دست کم يک کشته و شماری زخمی بر جای گذاشته و حال چهار نفر از مجروحان وخيم است.
همين خبرگزاری گزارش کرده است «يک تروريست چهارشنبه شب و در مراسم شام غريبان به سوی عزاداران حسينی در تربت جام يک شیئ انفجاری پرتاب و بلافاصله از صحنه گريخته است.»
استانداری خراسان رضوی نیز با انتشار اطلاعیهای «انفجار در یکی از دستهجات عزاداری در شهر تربت جام» را تایید کرده است.
بنابر اعلام روابط عمومی استانداری خراسان رضوی، شامگاه چهارشنبه «پرتاب نارنجک به سوی تعدادی از عزاداران منجر به کشته شدن یک نفر و مجروح شدن بيش از ۳۰ نفر در شهرستان تربت جام» شده است.
همزمان استاندار خراسان رضوی نیز با انتشار پيامی اعلام کرد که در شامگاه چهارشنبه دو نفر، که وی آنها را «عناصر فریب خورده» نامیده است، با پرتاب نارنجک به داخل یک هيأت عزاداری در تربت جام يک نفر را کشته و شماری را نیز مجروح کردهاند.
محمدجواد محمدزاده، استاندار خراسان رضوی، در اطلاعيهای که وبسايت رسمی استانداری خراسان رضوی آن را منتشر کرده، گفته است که عاملان انفجار تربت جام «مخالفان همبستگی و انسجام مردم دينمدار» بوده و با اهداف «تفرقه افكنانه» دست به این کار زدهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر، انفجار زمانی روی داده است که یک دسته عزادای پس از پایان مراسم از سوی یک موتورسوار مورد حمله قرار گرفت.
بنابر همین گزارش، «راکب موتورسیکلت با پرتاب یک شیئ انفجاری به میان عزاداران باعث شهادت یک نفر و زخمی شدن تعدادی دیگر شد، و پس از این اقدام بسرعت از صحنه گریخت.»
خبرگزاری مهر همچنین گزارش کرده است نیروهای امنیتی و انتظامی استان خراسان رضوی چند نفر از مظنونان این حادثه را دستگیر کردهاند.
مقامهای امنیتی استان خراسان رضوی نیز خبر بازداشت مظنونان به دست داشتن در این انفجار را تایید کرده و گفتهاند «نتیجه اعترافات آنها تاکنون وابستگی عاملان این جنایت به عوامل بیگانه را اثبات میکند.»
شهرستان تربت جام یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی است و در شرق مشهد واقع شده است. بخشی بزرگ از جمعیت تربت جام سنیمذهب و بقیه دارای مذهب شیعه اثنی عشری هستند.
۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه
عاشورا تسلیت اما قمه زنی چرا ؟!!
سلام به دوستان خوب و تسلیت به مناسبت این ایام .
مسئله ای كه همیشه محرم هر سال فكر منو مشغول خودش می كنه مسئله " قمه زدن " در روز عاشوراست . از بچگی هر وقت اسم قمه میومد می ترسیدم دیگه چه برسه به اینكه برم شاهد این كار قبیح باشم . ولی متاسفانه این كار ، بین ماها مرسوم شده و از قدیم بوده و تا الان هم ادامه داشته .
آخه این چه نذریه كه به اعضای بدن آسیب می رسونه ؟ آیا اونایی كه اینكارو می كنن وقت شهادت دادن اعضای بدنشون می تونن چیزی بگن ؟ خوب امام حسین این خون تو رو میخواد چیكار كنه ؟ غیر از اینه كه ممكنه اون بریدگی باعث عفونت بشه ؟! غیر از اینه كه تو فقط خونتو از دست دادی ؟ اگه میخوای نذرتو ادا كنی با خون دادنت ، می تونی بری خونتو اهدا كنی كه در این صورت نه تنها اون خون راهی جوی آب نمیشه بلكه میره به رگ چند نفر دیگه كه جونشون بسته به این خونه . این به كنار ... اون بچه چند ماهه چه گناهی كرده كه با تیغ سرشو می برّی ؟ اگه زبون داشت می گفت من نمیخوام . تو نذر كردی برای بچت درست اما یه نذر دیگه می كردی !
اینا باز هم به كنار ... ببینید وقت زدن قمه چه صحنه وحشتناكی بوجود میاد . همین شمایی كه به این كار دست میزنی داری در راه اهداف دشمن قدم میذاری و بهونه میدی دست اونا كه میگن اسلام دین خشونت و توحش و خونریزیه .
به امید اونروز كه این رسم نادرست ور بیفته
مسئله ای كه همیشه محرم هر سال فكر منو مشغول خودش می كنه مسئله " قمه زدن " در روز عاشوراست . از بچگی هر وقت اسم قمه میومد می ترسیدم دیگه چه برسه به اینكه برم شاهد این كار قبیح باشم . ولی متاسفانه این كار ، بین ماها مرسوم شده و از قدیم بوده و تا الان هم ادامه داشته .
آخه این چه نذریه كه به اعضای بدن آسیب می رسونه ؟ آیا اونایی كه اینكارو می كنن وقت شهادت دادن اعضای بدنشون می تونن چیزی بگن ؟ خوب امام حسین این خون تو رو میخواد چیكار كنه ؟ غیر از اینه كه ممكنه اون بریدگی باعث عفونت بشه ؟! غیر از اینه كه تو فقط خونتو از دست دادی ؟ اگه میخوای نذرتو ادا كنی با خون دادنت ، می تونی بری خونتو اهدا كنی كه در این صورت نه تنها اون خون راهی جوی آب نمیشه بلكه میره به رگ چند نفر دیگه كه جونشون بسته به این خونه . این به كنار ... اون بچه چند ماهه چه گناهی كرده كه با تیغ سرشو می برّی ؟ اگه زبون داشت می گفت من نمیخوام . تو نذر كردی برای بچت درست اما یه نذر دیگه می كردی !
اینا باز هم به كنار ... ببینید وقت زدن قمه چه صحنه وحشتناكی بوجود میاد . همین شمایی كه به این كار دست میزنی داری در راه اهداف دشمن قدم میذاری و بهونه میدی دست اونا كه میگن اسلام دین خشونت و توحش و خونریزیه .
به امید اونروز كه این رسم نادرست ور بیفته
۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه
محکمه الهی : توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند ؟
یه شب که من حسابی خسته بودم، همینجوری چشامو بسته بودم، سیاهیه چشام یه لحظه سر خورد، یه دفعه مثل مردهها خوابم برد. تو خواب دیدم محشر کبری شده، محکمهی الهی برپا شده، خدا نشسته مردم از مرد و زن، ردیف ردیف مقابلش وایستادن. چرتکه گذاشته و حساب میکنه، به بندههاش عطاب خطاب میکنه. میگه چرا این همه لج میکنید؟ راهتونو بیخودی کج میکنید؟ آیه فرستادم که آدم بشید، با دلخوشی کنار هم جمع بشید، دلهای غم گرفته رو شاد کنید، با فکرتون دنیا رو آباد کنید. عقل دادم برید تدبر کنید، نه اینکه جای عقلو کاه پر کنید. من بهتون چقدر ماشاالله گفتم، نیافریده بارکالله گفتم، من که هواتونو همیشه داشتم، حتی یه لحظه گشنتون نذاشتم. اما شما بازی نکرده باختید، نشستید و خدای جعلی ساختید، هرکدوم از شما خودش خدا شد، از ما و آیههای ما جدا شد. یه جو زمین و این همه شلوغی، این همه دین و مذهب دروغی، حقیقتا شماها خیلی پستین، خر نباشین گاو رو نمیپرستین... از توی جمع یکی بلند شد ایستاد، بلند بلند هی صلوات فرستاد، از اون قیافههای حق به جانب، هم از خودی شاکی هم از اجانب. گفت چرا هیچکی روسری سرش نیست؟ پس چرا هیچکی پیش همسرش نیست؟ چرا زنا اینجوری بد لباسن؟ مردهای غیرتی کجا پلاسن؟ خدا بهش گفت بتمرگ حرف نزن، اینجا که فرقی ندارن مرد و زن. یارو کنف شد ولی از رو نرفت، حرف خدا از تو گوشاش تو نرفت. چشاش میچرخن نمیدونم چشه، آهان میخواد یواشکی جیم بشه، دید یه کمی سرش شلوغه خدا، یواش یواش شد از جماعت جدا، با شکمی شبیه بشکه نفت، یهو سرش رو پایین انداخت و رفت. قراولا چندتا بهش ایست دادن، یارو واینستاد تا جلوش وایستادن. فوری درآورد واسشون چک کشید، گفت ببرید وصول کنید خوش بشید، دلم برای حوریها لک زده، دیر برسم یکی دیگه تک زده، اگه نرم حوریه دلگیر میشه، تورو خدا بزار برم دیر میشه. قراول حضرت حق دمش گرم، با رشوۀ خیلی کلون نشد نرم، گوشای یارو رو گرفت تو دستش، کشون کشون برد و یه جایی بستش. رشوۀ حاجی رو ضمیمه کردن، توی جهنم اونو بیمه کردن. حاجیه داشت بلند بلند غر میزد، داشت روی اعصابا تلنگر میزد، خدا بهش گفت دیگه بس کن حاجی، یه خورده هم حبس نفس کن حاجی، این همه آدم رو معطل نکن، بگیر بشین اینقده کلکل نکن، یه عاله نامه داریم نخونده، تازه هنوز کُرات دیگه مونده. نامهی تو پر از کارای زشته، کی به تو گفته جات توی بهشته؟ بهشت جای آدمای باحاله، ولت کنم بری بهشت؟ محاله. یادته که چقدر ریا میکردی؟ بندههای ما رو سیاه میکردی، تا یه نفر دوروبرت میدیدی، چقدر والضالینُ میکشیدی! این همه که روضه و نوحه خوندی، یه لقمه نون دست کسی رسوندی؟ خیال میکردی ما حواسمون نیست؟ نظم و نظام هستی کشکی کشکیست؟ هر کاری کردی بچهها نوشتن، میخوای برو خودت ببین تو زونکن. خلاصه وقتی یارو فهمید اینه، بازم درست نمیتونست بشینه، کاسه صبرش یه دفعه سر میرفت، تا فرصتی گیر میاورد در میرفت. قیامته اینجا عجب جاییه، جون شما خیلی تماشاییه. از یه طرف کلی کشیش آوردن، کشون کشون همه رو پیش آوردن، گفتم اینارو که قطار کردن، بیچارهها مگه چیکار کردن؟ ماموره گفت میگم بهت من الان، مفسد فیالارض که میگن همینان. گفت که اینا بهشت فروشی کردن، بی پدرا خدا رو جوشی کردن، به نام دین حسابی خوردن اینها، کفر خدا رو درآوردن اینها. بدجوری ژاندارک رو اینا چزوندن، زنده توی آتیش اونو سوزوندن. روی زمین خدایی پیشه کردن، خون گالیله رو تو شیشه کردن، اگه بهش بگی کلاتو صاف کن، بهت میگه بشینو اعتراف کن، همیشه در حال نظاره بودن، شما بگو اینا چیکاره بودن؟ خیام اومد یه بطری هم تو دستش، رفت و یه گوشهای گرفت نشستش. حاجی بلند شد با صدای محکم، گفت این آقا باید بره جهنم. خدا بهش گفت تو دخالت نکن، به اهل معرفت جسارت نکن، بگو چرا به خون این هلاکی؟ این که نه مدعی داره نه شاکی، نه گرد و خاک کرده و نه هیاهو، نه عربده کشیده و نه چاقو، نه مال این نه مال اونو خورده، فقط عرق خریده رفته خورده، آدم خوبیه هواشو داشتم، اینجا خودم براش شراب گذاشتم. یهو شنیدم ایست خبردار دادن، نشستهها بلند شدن وایستادن، حضرت اسرافیل از اونور اومد، رفت روی چارپایه و چند تا سور زد، دیدم دارن تخت روون میارن، فرشتهها رو دوششون میارن. مونده بودم که این کیه خدایا؟ تو محشر این کارا چیه خدایا؟ فکر میکنید داخل اون تخت کی بود؟ الان میگم، یه لحظه، اسمش چی بود؟ اون که تو دنیا مثل توپ صدا کرد، همون که این لامپها رو اختراع کرد، همون که کاراش عالی بود اون دیگه، بگید بابا، توماس ادیسون دیگه. خدا بهش گفت دیگه پایین نیا، یه راست برو بهشت پیش انبیا، وقتو تلف نکن توماس زود برو، به هر وسیلهای اگر بود برو، از روی پل نری یه وقت میفتی، میگم هوایی ببرند و مفتی. باز حاجی ساکت نتونست بشینه، گفت که مفهوم عدالت اینه؟ توماس ادیسون که مسلمون نبود، این بابا اهل دین و ایمون نبود، نه روضه رفته بود نه پای منبر، نه شمر میدونست چیه و نه خنجر، یه رکعتم نماز شب نخونده، با سیم میماش شب رو به صبح رسونده. حرفهای یارو که به اینجا رسید، خدا یه آهی از ته دل کشید. حضرت حق خودش رو جابجا کرد، یه کم به این حاجی نیگا نیگا کرد، از اون نگاههای عاقلن در، صفیحشو باید بیارم این ور. با اینکه خیلی خیلی خسته هم بود، خطاب به بندههاش دوباره فرمود: شما عجب کله خرایی هستین، بابا عجب جونورایی هستین، شمر اگه بود آدولف هیتلرم بود، خنجر اگر بود، خوب روولورم بود. حیفه که آدم خودشو پیر کنه، و سوزنش فقط یه جا گیر کنه. میگید توماس من مسلمون نبود، اهل نماز و دین و ایمون نبود، اولا از کجا میگید این حرف رو؟ دربیارید کلهی زیر برف رو، اون منو بهتر از شما شناخته، دلیلشم این چیزایی که ساخته. درسته که گفتن عبادت کنید، اما نگفتن به خلق خدمت کنید؟ توماس نه بمب ساخته نه جنگ کرده، دنیا رو هم کلی قشنگ کرده. من که یه چراغ بیشتر نداشتم، اونم تو آسمونا کار گذاشتم، توماس تو هر اتاق چراغ روشن کرد، نمیدونید چقدر کمک به من کرد، تو دنیا هیچکی بی چراغ نبوده، یا اگرم بوده تو باغ نبوده. خدا برای حاجی آتش افروخت، دروغ چرا؟ یه کم دلم براش سوخت. طفلی تو باورش چه قصرها ساخته، اما به اینجا که رسیده باخته. یکی میاد یه هالهای باهاشه، چقدر بهش میاد فرشته باشه. یکی رسید و دست گذاشت رو دوشم، دهانشو آورد کنار گوشم، گفت تو که کلهت پر قرمه سبزیست، وقتی نمیفهمی بپرسی بد نیست. اون که نشسته یک مقام والاست، مترجمه، رفیق حق تعالاست. خود خدا نیست نمایندشه، مورد اعتمادشه، بندشه. خدای لم یلد که دیدنی نیست، صداش با این گوشها شنیدنی نیست، شما زمینیها همش همینید، اونور میزی رو خدا میبینید. همینجوری میخواست بلند شه نمنم، گفت که پاشو باید بری جهنم. وقتی دیدم منم گرفتار شدم، داد کشیدم یک دفعه بیدار شدم.
۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه
امید به انتخابات عادلانه با کاهش قیمت نفت ؟!!
وضعیت اقتصاد این روزها بد جور شده و احمدی نژاد را به تردید در مورد بلندپروازی های مد نظرش واداشته است. قطعا رییس جمهور وقتی فکر طرح تحول اقتصادی را در سر می پروراند که به نفت بشکه ای ۱۴۰ دلار می نازید ولی اکنون حتی کاهش دو میلیون بشکه ای اوپک هم کارگر نیست و نفت ایران به قیمت حدود ۳۰ دلار رسیده و در صورت ادامه این روند تا چند وقت دیگر حتی هزینه استخراج خودش را هم در نمی آورد. خبر درخواست دو فوریتی احمدی نژاد از مجلس برای اصلاح ۷۰ هزار میلیاردی بودجه ۸۷ گواه این مدعاست که روزهای خوش احمدی نژاد به پایان رسیده و مثل سریال حضرت یوسف هفت سال قحطی آغاز شده با این تفاوت که در هفت سال آبادی خوشه ها را انبار نکردیم و صندوق ذخیره مان خالی است.
اما نکته ای که شاید تاثیر گذارترین فاکتور در انتخابات بعدی باشد بحث توقعات فزاینده مردم است. علیرغم اعتقاد برخی فکر می کنم در سالیان اخیر وضعیت عمومی اقتصادی مردم و قدرت خرید آنان در بسیاری از سطوح خصوصا در اقشار متوسط به بالا بهبود یافته است. این بهبود وضعیت سبب نوعی افزایش سطح توقعات فزاینده در مردم شده است که عدم ادامه آن باعث نارضایتی عمومی خواهد شد. برخی جامعه شناسان معتقدند انقلابها در زمانی رخ می دهد که نمودار سطح توقعات مردم از پیشرفت واقعی آنان شیب بیشتری داشته باشد. این به این معناست که عموما مردم یک جامعه به پیشرفت خود راضی نیستند و خواهان حفظ شتاب پیشرفت خود هستند. این ادعا را روانشناسان نیز تایید می کنند و دلیل آن را احساس رضایت درونی فرد از پیشرفت با شتاب می دانند.
شاید بزرگترین چالش احمدی نژاد در ماههای آخر ریاست جمهوری اش همین نکته باشد که وی با قیمت نفت و رکود جهانی اقتصاد نتواند سطح توقعات فزاینده مردم را برآورده کند و همین سبب نارضایتی عمومی مردم از وی خواهد شد. شاید اگر احمدی نژاد در سالهای اول دوره خود آن گونه بذل و بخشش نمی کرد و در سال آخر به ناگاه این کار را انجام میداد بسیار محبوبتر از وضع کنونی بود. به هر حال مردم ما دیگر به وضعیت قبلی خود راضی نیستند و با تورم افسار گسیخته ای که امسال بر آنان تحمیل شد بسیار ناراضی به نظر می رسند.
نکته دیگری که احمدی نژاد را از سایرین متمایز می کند و امتیاز منفی وی محسوب می شود آن است که طرفداران وی بیشتر در میان اقشار متوسط به پایین هستند که در حال حاضر ناراضی ترین قشر هم به شمار می روند و ممکن است با اندک شعار رقیبی رای خود را از احمدی نژاد پس بگیرند. رییس جمهور عدالت محوری که قرار بود پول نفت را بر سر سفره مردم بیاورد هم اکنون دستش از پول نفت خالی شد تا کاری که در طول سه سال انجام نداد در سال آخر هم نتواند انجام دهد و به عبارتی طرح تحول اقتصادی وی بدون اعتبارات نفتی غیر قابل اجراست.
شش ماه پیش اکثر تحلیل کنندگان سیاسی اعتقاد داشتند احمدی نژاد قطعا در دوره بعدی هم رییس جمهور خواهد بود و با بذل و بخشش های نفتی رای لازم را از طبقات متوسط و پایین جامعه کسب می کند. اما حالا همه چیز تغییر کرده و دیگر پولی برای تقسیم نمانده. شاید پایین آمدن قیمت نفت موهبتی به مردم ایران باشد تا انتخاباتی عادلانه و عاقلانه تر را پیش رو داشته باشیم.
اما نکته ای که شاید تاثیر گذارترین فاکتور در انتخابات بعدی باشد بحث توقعات فزاینده مردم است. علیرغم اعتقاد برخی فکر می کنم در سالیان اخیر وضعیت عمومی اقتصادی مردم و قدرت خرید آنان در بسیاری از سطوح خصوصا در اقشار متوسط به بالا بهبود یافته است. این بهبود وضعیت سبب نوعی افزایش سطح توقعات فزاینده در مردم شده است که عدم ادامه آن باعث نارضایتی عمومی خواهد شد. برخی جامعه شناسان معتقدند انقلابها در زمانی رخ می دهد که نمودار سطح توقعات مردم از پیشرفت واقعی آنان شیب بیشتری داشته باشد. این به این معناست که عموما مردم یک جامعه به پیشرفت خود راضی نیستند و خواهان حفظ شتاب پیشرفت خود هستند. این ادعا را روانشناسان نیز تایید می کنند و دلیل آن را احساس رضایت درونی فرد از پیشرفت با شتاب می دانند.
شاید بزرگترین چالش احمدی نژاد در ماههای آخر ریاست جمهوری اش همین نکته باشد که وی با قیمت نفت و رکود جهانی اقتصاد نتواند سطح توقعات فزاینده مردم را برآورده کند و همین سبب نارضایتی عمومی مردم از وی خواهد شد. شاید اگر احمدی نژاد در سالهای اول دوره خود آن گونه بذل و بخشش نمی کرد و در سال آخر به ناگاه این کار را انجام میداد بسیار محبوبتر از وضع کنونی بود. به هر حال مردم ما دیگر به وضعیت قبلی خود راضی نیستند و با تورم افسار گسیخته ای که امسال بر آنان تحمیل شد بسیار ناراضی به نظر می رسند.
نکته دیگری که احمدی نژاد را از سایرین متمایز می کند و امتیاز منفی وی محسوب می شود آن است که طرفداران وی بیشتر در میان اقشار متوسط به پایین هستند که در حال حاضر ناراضی ترین قشر هم به شمار می روند و ممکن است با اندک شعار رقیبی رای خود را از احمدی نژاد پس بگیرند. رییس جمهور عدالت محوری که قرار بود پول نفت را بر سر سفره مردم بیاورد هم اکنون دستش از پول نفت خالی شد تا کاری که در طول سه سال انجام نداد در سال آخر هم نتواند انجام دهد و به عبارتی طرح تحول اقتصادی وی بدون اعتبارات نفتی غیر قابل اجراست.
شش ماه پیش اکثر تحلیل کنندگان سیاسی اعتقاد داشتند احمدی نژاد قطعا در دوره بعدی هم رییس جمهور خواهد بود و با بذل و بخشش های نفتی رای لازم را از طبقات متوسط و پایین جامعه کسب می کند. اما حالا همه چیز تغییر کرده و دیگر پولی برای تقسیم نمانده. شاید پایین آمدن قیمت نفت موهبتی به مردم ایران باشد تا انتخاباتی عادلانه و عاقلانه تر را پیش رو داشته باشیم.
۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه
غزه در آتش و خون ؟!!
با تشدید حملات نظامی ارتش اسرائیل در باریکه غزه؛ تعداد شهدای فلسطینی که تا غروب امروز افزایش قابل ملاحظهای یافت و به 3۲۰ نفر رسید.در همین حال، ایهود باراك وزیر دفاع اسرائیل عصر امروز اعلام كرد عملیات نظامی علیه حماس با عمق بیشتری بنا بر ضرورتها ادامه خواهد یافت و یک عملیات «كوتاه مدت» نیست. باراک تصریح كرد زمانی وقت آتش بس بود اما اكنون زمان جنگ فرا رسیده است. تزیپنی لیونی وزیر خارجه اسرائیل نیز گفت: تابه حال خویشتنداری نشان دادهایم، اما امروز گزینه دیگری به جز عملیات نظامی وجود ندارد. این در شرایطی است كه خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در مصاحبه با شبكه «الجزیره» خواستار انتفاضه سوم در برابر رژیم صهیونیستی شد. اسماعیل هنیه رهبر جنبش حماس نیز در یك سخنرانی اعلام كرد: حتی اگر خون ما در خیابانها جاری شده یا بدنمان تكهتكه شود، تسلیم نخواهیم شد. در همین حال؛ منابع خبری به نقل از آژانسهای امدادی سازمان ملل متحد تاکید میکنند ذخایر محدود مواد غذایی و دارویی در نوار غزه كه قبل از حملات امروز نیز به خط قرمز و بحران رسیده بود پس از حملات امروز ارتش اسرائیل به مرحلهای بسیار نگرانكننده رسیده است. بر اساس این گزارشها؛ تعداد بسیار زیاد مجروحان حملات هوایی به نواز غزه ذخایر اضطراری دارو در بیمارستانهای این منطقه را به پایینترین حد خود رسانده و در صورت تداوم حملات بایستی در انتظار یك فاجعه انسانی بود. گفته میشود در زمینه مواد غذایی نیز وضعیت بهتری در غزه حکمفرما نیست. آژانسهای امدادی سازمان ملل كه موظف به تامین مواد غذایی ۷۵۰هزار فلسطینی ساكن نوار غزه یعنی تقریبا نیمی از جمعیت این ناحیه هستند به دلیل بسته بودن مرزها ظرف هفته اخیر قادر به تامین آرد، شكر و سایر مایحتاج اساسی غذایی نشدهاند كه این موضوع بر وخامت شرایط انسانی غزه افزوده است. شبكه الجزیره حملات امروز شنبه جنگندههای ارتش اسرائیل به غزه را بدترین حمله به مناطق فلسطینی بعد از جنگ ۱۹۶۷توصیف كرد. رژیم صهیونیستی: تازه اول کار است!در حالی كه بنا بر تازهترین آمار 3۲۰ تن از ساكنان غزه در حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند، سخنگوی ارتش اسرائیل گفت كه عملیات در غزه تازه در حال آغاز شدن است! به گزارش فرانسپرس از بیتالمقدس ، آوی بنایاهو سخنگوی ارتش اسراییل به رادیو ارتش اسراییل گفت: حملات هوایی به غزه آغاز عملیاتی است كه در پی تصمیم كابینه امنیتی اجرا میشود. وی افزود: این عملیات ممكن است به طول بینجامد، ما برنامهای زمانی در نظر نگرفتهایم و بنا بر وضعیت موجود اقدام خواهیم كرد. ایهود باراك وزیر دفاع اسرائیل نیز گفت: این عملیات پیگیری میشود و بنا بر نیاز شدت مییابد. وی در یك كنفرانس خبری تلویزیونی افزود: نبرد، طولانی و سخت خواهد بود، اما زمان عمل و مبارزه فرا رسیده است. باراك ادامه داد: بیش از 95۰مبارز حماس (جنبش مقاومت اسلامی فلسطین) در این بمباران گسترده كشته و زخمی شده اند. وی مدعی شد: علاقهای به طرح رویارویی نداریم، اما برای آن آمادهایم. ماهها است كه خود را برای وارد كردن ضربه شدیدی به حماس آماده كردهایم تا از حملاتش علیه غیرنظامیان اسراییلی دست بردارد. تزیپنی لیونی وزیر امور خارجه اسرائیل نیز در گفتگو با خبرنگاران ادعا کرد: شهروندان اسراییلی سالهاست كه در معرض تهدید حملات روزانه از غزه قرار دارند. وی افزود: صدها موشك و گلوله خمپاره تنها در هفته جاری (میلادی) به جوامع غیرنظامی اسراییلی شلیك شده كه ۸۰موشك تنها در یك روز پرتاب شده است. لیونی گفت: تابحال خویشتنداری نشان داده ایم، اما امروز، گزینه دیگری به جز عملیات نظامی وجود ندارد. ما باید از شهروندانمان در برابر حملات با پاسخی نظامی علیه زیربنای تروریسم در غزه محافظت كنیم.
۱۳۸۷ دی ۱۲, پنجشنبه
فرزاد کمانگر: آقای اژه ای، بگذار قلبم بتپد
فعالان حقوق بشر در ایران با انتشار نامه ای از فرزاد کمانگر فعال سیاسی که در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دارد از آخرین وصیت و درخواست وی خبر میدهند که متن آن بدین شرح است:
آقای اژه ای، بگذار قلبم بتپد
ماههاست که در زندانم ، زندانی که قرار بود اراده ام را، عشقم را و انسان بودنم را درهم بشکند. زندانی که باید آرام و رامم میکرد چون "بره ای سر براه "، ماههاست بندی زندانی هستم با دیوارهایی به بلندای تاریخ.
دیوارهایی که قرار بود فاصله ای باشد بین من و مردمم که دوستشان دارم، بین من و کودکان سرزمینم فاصله ای باشد تا ابدیت، اما من هر روز از دریچه سلولم به دور دستها میرفتم و خود را در میان آنها ومثل آنها احساس می کردم و آنها نیز دردهای خود را در من زندانی میدیدند و زندان بین ما پیوندی عمیق تر از گذشته ایجاد نمود.
قرار بود تاریکی زندان معنای آفتاب و نور را از من بگیرد، اما در زندان من روئیدن بنفشه را در تاریکی و سکوت به نظاره نشستم.
قرار بود زندان مفهوم زمان و ارزش آن را در ذهنم به فراموشی بسپرد ، اما من با لحظه ها در بیرون از زندان زندگی کرده ام وخود را دوباره به دنیا آورده ام برای انتخاب راهی نو.
و من نیز مانند زندانیان پیش از خود تحقیرها، توهینها و آزارها را ذره ذره، با همه وجود به جان خریدم تا شاید آخرین نفر باشم از نسل رنج کشیدگانی که تاریکی زندان را به شوق دیدار سحر در دلشان زنده نگه داشته بودند.
اما روزی محاربم خواندند، می پنداشتند به جنگ خدایشان رفته ام و طناب عدالتشان را بافتند تا سحرگاهی به زندگیم خاتمه دهند و از آن روز ناخواسته در انتظار اجرای حکم میباشم. اما امروز که قرار است زندگی را از من بگیرند با عشق به همنوعانم تصمیم گرفته ام اعضای بدنم را به بیمارانی که مرگ من میتواند به آنها زندگی ببخشد هدیه کنم و قلبم را با همه عشق و مهری که در آن است به کودکی هدیه نمایم. فرقی نمیکند که کجا باشد بر ساحل کارون یا دامنه سبلان یا در حاشیه کویر شرق و یا کودکی که طلوع خورشید را از زاگرس به نظاره می نشیند، فقط قلب یاغی و بیقرارم در سینه کودکی بتپد که یاغی تر از من آرزوهای کودکیش را شب ها با ماه و ستاره در میان بگذارد و آنها را چون شاهدی بگیرد تا در بزرگسالی به رویاهای کودکی اش خیانت نکند، قلبم در سینه کسی بتپد که بیقرار کودکانی باشد که شب سر گرسنه بر بالین نهاده اند و یاد حامد دانش آموز شانزده ساله شهر من را در قلبم زنده نگهدارد که نوشت: "کوچکترین آرزویم هم در این زندگی برآورده نمیشود" و خود را حلق آویز کرد.
بگذارید قلبم در سینه کسی بتپد مهم نیست با چه زبانی صحبت کند یا رنگ پوستش چه باشد فقط کودک کارگری باشد تا زبری دستان پینه بسته پدرش ، شراره طغیانی دوباره در برابر نابرابریها را در قلبم زنده نگهدارد.
قلبم در سینه کودکی بتپد تا فردایی نه چندان دورمعلم روستایی کوچک شود و هر روز صبح بچه ها با لبخندی زیبا به پیشوازش بیایند و او را شریک همه شادی ها و بازیهای خود بنمایند شاید آن زمان کودکان طعم فقر وگرسنگی را ندانند و در دنیای آنها واژه های زندان ، شکنجه ، ستم و نابرابری معنا نداشته باشد.
بگذارید قلبم در گوشه ای از این جهان پهناورتان بتپد فقط مواظبش باشید قلب انسانیست که ناگفته های بسیاری از مردم وسرزمینش را به همراه دارد از مردمی که تاریخشان سراسر رنج واندوه ودرد بوده است.
بگذارید قلبم در سینه کودکی بتپد تا صبحگاهی از گلویی با زبان مادریم فریاد برارم:
"من ده مه وی ببمه باییهخوشه ویستی مروف به رم بو گشت سوچی ئه م دنیاییه "
معنی شعر: می خواهم نسیمی شوم و پیام عشق به انسانها را به همه جای این زمین پهناور ببرم.
فرزاد کمانگربند بیماران عفونی ، زندان رجایی شهر کرجمورخ 8/10/87تاریخ نگارش 2/10/87 بند امنیتی 209 اوین
اشتراک در:
پستها (Atom)