كساني كه نسبت به ديگران خوبي كرده و زحمت كشيدهاند، انتظار دارند زحمتشان مورد توجه و تقدير قرار گيرد و اگر كساني بر سر سفره آنان نشستهاند، نمكدان نشكنند و بيمهري و بي اعتنايي به صاحب حق و صاحب نعمت نكنند. پدران و مادران و بزرگان فاميل و سالخوردگان يك خانه و خانواده، از همين رو توقع دارند كه كوچكترها، فرزندان و نوهها قدر آنان را بشناسند و در مراعات و اداي حقشان كوتاهي نكنند. حرمت نهادن به سالمندان نشانه قدرشناسي است. وقتي پدر و مادر يا يكي از افراد فاميل به پيري ميرسند ، هم مراقبت بيشتري لازم دارند، هم متوقعاند كه در آن سنين از احترام بيشتري برخوردار باشند و جايگاه آنان در خانواده محفوظ بماند. به همان اندازه كه يك كودك وقتي احساس كند در يك خانواده مورد بيمهري است و جاي خوبي ندارد و به او اعتنايي نميشود، گرفتار عقدة حقارت ميشود.، سالمنداني هم كه احساس كنند اهل خانه ، وجود آنان را براي خود، مايه زحمت ميدانند و آنان را اضافي ميشمارند، دچار افسردگي و اندوه و زندگاني تلخ و مايوسانه ميشوند. پيران گاهي حساسيتهاي بيش از حد و زودرنجيهاي سريع دارند. در اين سن و سال بايد بيشتر به آنان محبت نشان داد، تا احساس زيادي بودن يا سربار بودن نكنند.
از عمده ترين راه هاى انتقال يك فرهنگ به نسلهاى آينده، رفتار پدر و مادر و مربيان است. كودكان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببينند، از آن الگو مىگيرند. احترام به بزرگترها و رعايت ادب و تكريم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى يابد، فرزندان ما نيز، اين فرهنگ را مىآموزند و با همين آداب و سنن بار مىآيند. كسى كه انتظار ادب و معرفت و حقشناسى از فرزندانش دارد، بايد همين حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا كوچكترها هم از او بياموزند.اين يك سنت تاريخى و تأثير از اعمال و رفتار است. هر كس چيزى را درو مىكند كه كشته است. اگر در حديث است كه «لا ميراثَ كالادب»؛ هيچ ارثى همانند ادب نيست كه از بزرگان به فرزندان برسد، در اين مورد هم مصداق مىيابد.حضرت على(ع) فرمود:به بزرگانتان احترام كنيد، تا كوچكترها هم به شما احترام كنند.مهمترين درس تربيتى، آن است كه با عمل داده شود. كودكان نيز مستعدترين شاگردانىاند كه «درسهاى عملى» را با دقت، از رفتار ما مىآموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاريم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظارى داشته باشيم كه با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظيم و تكريم، برخورد كنند؟ اين ارتباط متقابل در تأثيرگذاريهاى رفتارى را نمىتوان ناديده گرفت. جاى سالمندان، پيش از آن كه در «آسايشگاه»ها و «سراى سالمندان» باشد، كانون گرم و بامحبت خانههاست، تا چراغ خانه روشن بماند و آنان محور تجمع و الفت افراد گردند. و از انديشه ي آنان نيز استفاده شود
مجموعه افراد يك فاميل، نسبت به بزرگ خاندان احترام مىگزارند و در كارها با آنان مشورت مىكنند و در اختلافات، به رأى و حكميت و داورى آنان ارج مىنهند و گاهى يك سخن از سوى آنان، آتش فتنهاى را خاموش مىسازد، يا تفرقه و كدورتى را به وفاق و همدلى و آشتى مبدل مىسازد.نعمت وجود با بركت آنان، اغلب تا هستند ، ناشناخته است. وقتى به جايگاه حساس و مهم و نقش كارگشاى آنان پى مىبرند كه آنها را از دست بدهند. چه بسيار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى كه پس از درگذشتِ «بزرگ خاندان» چهره نشان مىدهد و چه بسيار رابطهها و رفت و آمدها كه قطع مىشود، يا به سردى مىگرايد، و علت آن فقط از دنيا رفتن محورى است كه مايه دلگرمى، اميد، انس و معاشرت فاميل است.رسول خدا(ص) فرمود: «البَركة مَعَ اكابِرِكم»؛بركت و خير ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست. تنها كودكان وجوانان نيستند كه نسبت به والدين خويش وظيفه دارند بلكه خود آنان كه پدر ومادرشدهاند وسني هم ازآنان گذشته است، نسبت به پدر ومادر خودشان وظيفهمندند، چه در سال حياتشان ، چه پس از فوتشان . چنان نيست كه اگر زن ومردي خودشان صاحب فرزندشدند وبه مقام مادري وپدري رسيدند، ديگر تكليفي نسبت به والدين خود ندارند. سركشي كردن به پدر و مادر، جويا شدن از حالشان، رفع نيازهايشان، همكاري در كارها، همدردي در مشكلات، كمك به معيشت و درمان و پرستاري، همه از وظايفي است كه تا واپسين لحظات حياتشان بر دوش انسان است و اين هرگز نميتواند اداي حق بزرگ آنان باشد كه عمري به ياد فرزندانشان چون شمع سوختهاند و اين نهالها را برومند و رشيد ساختهاند. سزا نيست در برابر عمري سوختن و ساختن، بي مهري و جفا بينند و سخن درشت بشنوند. احاديث متعددي در ذيل آيهاي كه ميفرمايد به پدر و مادر خود اُفّ نگوييد : (وَلا تَقُل لَهُما اُفّ) آمده است كه اگر خداوند چيزي كمتر و ناچيزتراز «اُفّ» هم ميدانست، از آن نهي ميكرد و اين كمترين مرتبه عقوق است و از جمله رفتار مربوط به عاق شدن، آن است كه كسي به پدر و مادر خود بنگرد و نگاهش را تند و تيز بنمايد .اين كجا و پرخاشگري و تندي و بدزباني و هتاكي كجا؟ اگر جوان و رشيد و توانمنديم، روزي هم پدر و مادرمان همچون ما بودهاند كه امروز پير و ضعيف و ناتوان شدهاند. همين ضعف و پيري در انتظار ما نيز هست. اگر طالب آنيم كه در دوران كهولت و عجز و از كار افتادگي ، فرزندانمان عصاي دستمان و بازوي پرتوانمان باشند، بايد خود ما نسبت به والدين خويش چنين باشيم و با اين عمل، شيوه انساني و اسلامي رفتار با پدر و مادر را به آنان بياموزيم. كسي كه حق بزرگترها را نشناسد و مراعات نكند، چگونه انتظار دارد كه ديگران حق شناس او باشند و حرمتش را پاس بدارند؟!
بر اين اساس ، با ادب نسبت به بزرگان و گراميداشت خاطر سالمندان و تحويل گرفتن آنان و نيكى و مراقبت از آنان، جامعهاى خوب و خانوادهاى باصفا و روابطى مستحكم و عاطفى داشته باشيم.و نيز ... قدر نعمت جوانى را بدانيم كه اين گوهر، هميشه با ما نيست .
از دوستان عزیزم التماس دعا دارم برای مادر مهربانم که به رحمت ایزدی پیوست . روحش شاد
یکشنبه 1/10/1387 ساعت 10/17
از عمده ترين راه هاى انتقال يك فرهنگ به نسلهاى آينده، رفتار پدر و مادر و مربيان است. كودكان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببينند، از آن الگو مىگيرند. احترام به بزرگترها و رعايت ادب و تكريم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى يابد، فرزندان ما نيز، اين فرهنگ را مىآموزند و با همين آداب و سنن بار مىآيند. كسى كه انتظار ادب و معرفت و حقشناسى از فرزندانش دارد، بايد همين حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا كوچكترها هم از او بياموزند.اين يك سنت تاريخى و تأثير از اعمال و رفتار است. هر كس چيزى را درو مىكند كه كشته است. اگر در حديث است كه «لا ميراثَ كالادب»؛ هيچ ارثى همانند ادب نيست كه از بزرگان به فرزندان برسد، در اين مورد هم مصداق مىيابد.حضرت على(ع) فرمود:به بزرگانتان احترام كنيد، تا كوچكترها هم به شما احترام كنند.مهمترين درس تربيتى، آن است كه با عمل داده شود. كودكان نيز مستعدترين شاگردانىاند كه «درسهاى عملى» را با دقت، از رفتار ما مىآموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاريم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظارى داشته باشيم كه با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظيم و تكريم، برخورد كنند؟ اين ارتباط متقابل در تأثيرگذاريهاى رفتارى را نمىتوان ناديده گرفت. جاى سالمندان، پيش از آن كه در «آسايشگاه»ها و «سراى سالمندان» باشد، كانون گرم و بامحبت خانههاست، تا چراغ خانه روشن بماند و آنان محور تجمع و الفت افراد گردند. و از انديشه ي آنان نيز استفاده شود
مجموعه افراد يك فاميل، نسبت به بزرگ خاندان احترام مىگزارند و در كارها با آنان مشورت مىكنند و در اختلافات، به رأى و حكميت و داورى آنان ارج مىنهند و گاهى يك سخن از سوى آنان، آتش فتنهاى را خاموش مىسازد، يا تفرقه و كدورتى را به وفاق و همدلى و آشتى مبدل مىسازد.نعمت وجود با بركت آنان، اغلب تا هستند ، ناشناخته است. وقتى به جايگاه حساس و مهم و نقش كارگشاى آنان پى مىبرند كه آنها را از دست بدهند. چه بسيار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى كه پس از درگذشتِ «بزرگ خاندان» چهره نشان مىدهد و چه بسيار رابطهها و رفت و آمدها كه قطع مىشود، يا به سردى مىگرايد، و علت آن فقط از دنيا رفتن محورى است كه مايه دلگرمى، اميد، انس و معاشرت فاميل است.رسول خدا(ص) فرمود: «البَركة مَعَ اكابِرِكم»؛بركت و خير ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست. تنها كودكان وجوانان نيستند كه نسبت به والدين خويش وظيفه دارند بلكه خود آنان كه پدر ومادرشدهاند وسني هم ازآنان گذشته است، نسبت به پدر ومادر خودشان وظيفهمندند، چه در سال حياتشان ، چه پس از فوتشان . چنان نيست كه اگر زن ومردي خودشان صاحب فرزندشدند وبه مقام مادري وپدري رسيدند، ديگر تكليفي نسبت به والدين خود ندارند. سركشي كردن به پدر و مادر، جويا شدن از حالشان، رفع نيازهايشان، همكاري در كارها، همدردي در مشكلات، كمك به معيشت و درمان و پرستاري، همه از وظايفي است كه تا واپسين لحظات حياتشان بر دوش انسان است و اين هرگز نميتواند اداي حق بزرگ آنان باشد كه عمري به ياد فرزندانشان چون شمع سوختهاند و اين نهالها را برومند و رشيد ساختهاند. سزا نيست در برابر عمري سوختن و ساختن، بي مهري و جفا بينند و سخن درشت بشنوند. احاديث متعددي در ذيل آيهاي كه ميفرمايد به پدر و مادر خود اُفّ نگوييد : (وَلا تَقُل لَهُما اُفّ) آمده است كه اگر خداوند چيزي كمتر و ناچيزتراز «اُفّ» هم ميدانست، از آن نهي ميكرد و اين كمترين مرتبه عقوق است و از جمله رفتار مربوط به عاق شدن، آن است كه كسي به پدر و مادر خود بنگرد و نگاهش را تند و تيز بنمايد .اين كجا و پرخاشگري و تندي و بدزباني و هتاكي كجا؟ اگر جوان و رشيد و توانمنديم، روزي هم پدر و مادرمان همچون ما بودهاند كه امروز پير و ضعيف و ناتوان شدهاند. همين ضعف و پيري در انتظار ما نيز هست. اگر طالب آنيم كه در دوران كهولت و عجز و از كار افتادگي ، فرزندانمان عصاي دستمان و بازوي پرتوانمان باشند، بايد خود ما نسبت به والدين خويش چنين باشيم و با اين عمل، شيوه انساني و اسلامي رفتار با پدر و مادر را به آنان بياموزيم. كسي كه حق بزرگترها را نشناسد و مراعات نكند، چگونه انتظار دارد كه ديگران حق شناس او باشند و حرمتش را پاس بدارند؟!
بر اين اساس ، با ادب نسبت به بزرگان و گراميداشت خاطر سالمندان و تحويل گرفتن آنان و نيكى و مراقبت از آنان، جامعهاى خوب و خانوادهاى باصفا و روابطى مستحكم و عاطفى داشته باشيم.و نيز ... قدر نعمت جوانى را بدانيم كه اين گوهر، هميشه با ما نيست .
از دوستان عزیزم التماس دعا دارم برای مادر مهربانم که به رحمت ایزدی پیوست . روحش شاد
یکشنبه 1/10/1387 ساعت 10/17